لبیک یا حسین علیه السلام

  • خانه 

قرآن و پیدایش جهان

27 آذر 1396 توسط اعظم

قرآن و پیدایش جهان

 

درباره پیدایش منظومه شمسى امروز نظرات مختلفى اظهار مى شود:

منظومه شمسى ما، مطابق آخرین اکتشافات دانشمندان هیئت از نه سیاره که بدور خورشید در مدارات مختلفى در گردشند تشکیل شده، و همه آنها ـ به استثناى عطارد و زهره که هیچ قمر ندارند، و پلوتون که وضع آن از این نظر مجهول است ـ داراى قمر یا اقمارى هستند، و مجموع اقمار آنها به 31 میرسد، و جالب توجه اینکه مجموعه سیارات منظومه شمسى و اقمارشان یک سرى کامل 40 عددى را تشکیل میدهند.

صورت سیارات منظومه شمسى به ترتیب فاصله آنها از خورشید و تعداد اقمارشان به صورت زیر است:

 

      1 ـ عطارد      قمر ندارد

      2 ـ زهره      قمر ندارد

      3 ـ زمین      یک قمر

      4 ـ مریخ      دو قمر

      5 ـ مشترى   12 قمر!

      6 ـ زحل      9 قمر

      7 ـ اورانوس   5 قمر

      8 ـ نپتون      2 قمر

      9 ـ پلوتون   وضع آن مشکوک است.

از همه این سیارات بزرگتر مشترى است که به تناسب عظمتش رکورد اقمار را شکسته و از همه کوچکتر پلوتون است.

پیدایش منظومه شمسى ـ درباره پیدایش منظومه شمسى دانشمندان تحقیقات فراوانى کرده اند، اجازه بدهید قبلا یک آیه از قرآن را ذکر کرده، سپس به شرح نظرات دانشمندان فلکى در این قسمت بپردازیم:

ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِْلأَرْضِ ائْتِیا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قالَتا أَتَیْنا طائِعینَ (فصلت ـ 11): «سپس به آسمان توجه نمود در حالى که (بصورت) دودى بود، و به آن و زمین گفت از روى اطاعت یا اکراه بیائید (و به قوانین آفرینش تسلیم شوید) آنها هم (به زبان تکوین) گفتند از روى اطاعت آمدیم (و سر بر فرمانیم).

نکته مورد بحث در این آیه این است که مبدأ پیدایش آسمانها را چیزى شبیه دودمعرفى میکند.

اکنون برگردیم به شرح نظرات دانشمندان:

معروفترین نظریه ها درباره پیدایش منظومه شمسى نظریه «لاپلاس» است او میگوید:

«در آغاز کره خورشید به صورت توده عظیم گاز شعلهور و سوزانى بود که به دور خود مى چرخید، و بر اثر این حرکت دورانى، نیروى گریز از مرکز ـ بخصوص در منطقه استوائى آن ـ بوجود آمد.

به دنبال پیدایش این نیرو توده هائى از آن به فضا پرتاب شد، که هر کدام در محلى قرار گرفت و شروع به دوران به دور مرکز (خورشید) کرد.

این سیارات نیز به نوبه خود بر اثر حرکت دورانى توده هائى به خارج پرتاب کردند که اقمار از آن بوجود آمد.»(1)

قسمتهائى از این نظریه مدتى بعد از لاپلاس مورد انتقاد دانشمندان دیگر واقع گردید.

تقریباً مقارن سال 1900 میلادى و در آستانه قرن بیستم دو تن از دانشمندان فلکى به نام «مولتون» و «چمبرلین» نظریه تازه اى ابراز داشتند که بوسیله دیگران تکمیل گردید.

خلاصه این نظریه چنین است:

«حدس مى زنیم هزاران ملیون سال پیش، سیاره بسیار عظیمى از نزدیکى کره خورشید عبور کرده، و بر اثر جاذبه شدید آن، جزر و مد عجیب و هولناکى بر سطح خورشید (که به صورت توده گاز و یا مذاب بود) بوجود آمده است.

شدت این جزر و مد بقدرى زیاد بوده که قطعاتى از آن را به خارج پرتاب کرده، هر یک از این قطعات سیاره اى از سیارت منظومه شمسى را تشکیل داده است.»(2)

مطابق این نظریه آن قسمت از فرضیه لاپلاس که مربوط به عامل جدائى سیارات از خورشید است حذف شده، ولى اصل پیدایش این کرات از یک توده گاز عظیم مورد پذیرش واقع گردیده است.

در این مورد نظرات دیگرى نیز هست که با دو نظریه بالا تفاوت دارد، ولى در همه آنها پیدایش این کرات از یک توده گاز سوزان پذیرفته شده است.

مشاهدات دانشمندان فلکى در مورد سحابیها و جهانهاى دور دستى که در حال تکوین مى باشند این مسئله را از صورت یک فرضیه خارج مى سازد و ثابت میکند که پیدایش این عوالم نیز در نخست، از توده هاى گاز دود مانندى صورت گرفته، اگر چه در تشخیص عوامل این پیدایش نظرات گوناگونى وجود دارد، و هر یک از دانشمندان با قرائنى آن را به گونه اى تفسیر میکنند.

بنابراین، اصل پیدایش جهان از توده هاى گاز و دود مانند مسلّم و مورد قبول محافل علمى جهان مى باشد.

آیه شریفه بالا نیز صریحاً مى گوید: «آسمانها (کرات آسمانى) در آغاز (مانند) دود بودند» توافق این آیه با اکتشافات دانشمندان که چندان از عمر آنها نمى گذرد نشانه دیگرى از اعجاز علمى قرآن میباشد.

اشکال ـ آنچه در بالا ذکر شد با آیات پیشین این آیه منافات دارد، زیرا دقت در آیات پیش از این آیه از ارزش این تفسیر میکاهد و نشان میدهد که آیه نظر به بیان این مطلب ندارد و بلکه مقصود از آیه چیز دیگرى است.

در دو آیه قبل چنین مى خوانیم:

قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذی خَلَقَ اْلأَرْضَ فی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدادًا ذلِکَ رَبُّ الْعالَمینَ (فصلت ـ 9): بگو آیا شما کفر مىورزید نسبت به آن کس که زمین را در دو روز (دو دوران) آفرید و براى او شریک و شبیه قائل مى شوید، (آرى) او خداوند عالمان است.»

سپس بعد از آنکه درباره آفرینش کوهها در زمین، و آفرینش و تقدیر مواد غذائى روى زمین سخن مى گوید، چنین ادامه میدهد: «سپس متوجه آسمانها شد در حالى (به صورت) دود بودند.

از این آیات چنین برمى آید که این آفرینش بعد از آفرینش زمین بوده، بنابراین نمى توان این آیه را مربوط به آفرینش مجموعه منظومه شمسى که «زمین» یکى از آنهاست دانست، و یا مربوط به آفرینش همه جهان هستى، چه اینکه کلمه «ثم» دلیل بر اینست که این آیه مربوط به حوادث بعد از خلقت زمین مى باشد، بنابراین ممکن است مراد از آسمان در این آیه همان «جو زمین» و طبقات مختلف «جو» بوده باشد.

پاسخ

تمام ایراد فوق متّکى به کلمه «ثم» است که در لغت عرب به اصطلاح براى «ترتیب و تراخى» یعنى «به دنبال آمدن چیزى با فاصله» مى باشد، در حالى که در ادبیات عرب مى خوانیم که لازم نیست این ترتیب و تأخیر از نظر وجود خارجى بوده باشد، بلکه بسیارى اوقات کلمه «ثم» براى تأخیر ذکرى، یعنى تأخیر در بیان و ذکر توضیح مطلب مى باشد و این موضوع شواهد بسیارى دارد.

گواه این سخن اینکه از آیات دیگر قرآن به خوبى برمى آید که آفرینش مواد غذائى روى زمین و پیدایش کوهها پیش از آفرینش آسمانها و کواکب عالم بالا نبوده، بلکه بعد از آن بوده است چنانکه مى فرماید:

ءَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّماءُ بَناها… وَ اْلأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها (نازعات ـ 27 ـ 32): آیا آفرینش شما محکمتر (و مهمتر) است یا آسمان؟ خداوند آن را بنا نهاد، سپس بعد از آن زمین را گسترش داد و آب و گیاه از آن خارج ساخت و کوهها را مستحکم بنا نمود…»

از این آیات ـ با توجه به کلمه «بعد ذلک» ـ به خوبى استفاده میشود که گسترش کره زمین و تولید گیاهان و مواد غذائى و پیدایش کوهها همه بعد از آفرینش آسمانها بوده است. و این خود نشانه روشنى است که «ثم» در آیه قبل براى ترتیب و تأخیر ذکرى بوده است نه تأخیر خارجى.

 

 

منبع:

کتاب:قرآن و آخرین پیامبر

نویسنده : آیة الله العظمى مکارم شیرازى

 نظر دهید »

یک معجزه گویا

27 آذر 1396 توسط اعظم

یک معجزه گویا

 

پیامبران پیشین همیشه همراه معجزات خود بودند و براى اثبات اعجاز آنها مخالفان را دعوت به مقابله بمثل مى کردند، در حقیقت معجزات آنها خود زبان نداشت، و گفتار ایشان، آنرا تکمیل مى نمود.

ولى قرآن یک معجزه گویاست، نیاز به معرّفى دیگرى ندارد، خودش بسوى خود دعوت مى کند مخالفان را به مبارزه مى خواند، محکوم مى سازد، و از میدان مبارزه، پیروز بیرون مى آید لذا پس از وفات پیامبر اسلام (ص) همچون زمان حیات او به دعوت خود ادامه مى دهد.

 

 

 

 

منبع:

کتاب:قرآن و آخرین پیامبر

نویسنده : آیة الله العظمى مکارم شیرازى

 نظر دهید »

یک معجزه روحانی

27 آذر 1396 توسط اعظم

یک معجزه روحانی

 

امور خارق العاده اى که از پیامبران گذشته به عنوان گواه صدق گفتار آنها دیده شده معمولا جنبه جسمانى داشته است شفاى بیماران غیر قابل علاج، زنده کردن مردگان، سخن گفتن کودک نوازد در گاهواره و… همه جنبه جسمى دارند، و در حقیقت چشم و گوش انسان را تسخیر میکنند.

ولى الفاظ قرآن که از همین حروف و کلمات معمولى ترکیب یافته آنچنان معانى بزرگ در بردارد که در اعمال دل و جان انسان نفوذ میکند، روح او را مملو از اعجاب و تحسین مى سازد و افکار و عقول را در برابر خود وادار به تعظیم مى کند، این معجزه اى است که تنها با مغزها و اندیشه ها و ارواح انسانها سر و کار دارد، و برترى چنین معجزه اى بر معجزات جسمانى نیازى به توضیح ندارد.

 

 

 

 

منبع:

 

کتاب:قرآن و آخرین پیامبر

نویسنده : آیة الله العظمى مکارم شیرازى

 نظر دهید »

من نیز مسلمان شدم

27 آذر 1396 توسط اعظم

من نیز مسلمان شدم

 

اما عجیبترین طرق مبارزه، همان بلائى بود که بر سر «اسعد بن زراره» آوردند. او از طایفه «خزرج» بود که سالیان دراز با طایفه «اوس» جنگ و ستیز داشتند.

هنگامیکه از «مدینه» براى جلب همکارى نظامى مردم مکه به آنجا آمد در ملاقاتهاى اولیه از دوست قدیمیش «عتیة بن ربیعه» این جمله را شنید:

«این روزها شخصى بنام «محمد (ص) » در مکه پیدا شده که ضد آئین بت پرستى، همان آئین نیاکان ما، قیام کرده و تمام حوادث را تحت الشعاع قرار داده است، بطوریکه ما قادر به هیچ گونه کمک بشما نیستیم»!

«اسعد» بسیار علاقه مند شد این مرد اعجوبه را که در این مدت کوتاه چنان تکان سختى به افکار مردم مکه داده است از نزدیک ببیند.

ـ او الآن کجاست؟

ـ در کنار کعبه (در حجر اسماعیل) نشسته و مردم را با کلمات مخصوصى به آئین خود مى خواند.

ـ آیا من مى توانم با او ملاقات کنم؟

ـ آرى، ولى بسیار خطرناک است. زیرا ممکن است تو را با گفتار خود سحر کند!

ـ بالاخره من ناچارم اطراف خانه کعبه طواف کنم، چگونه ممکن است سخنان او را نشونم، مگر او در حجر اسماعیل کنار کعبه ننشسته است؟

ـ چرا… ولى بیا این قطعه «پنبه» را بگیر و در گوش بگذار تا سخنان او را نشوى!

ـ پنبه…؟!

ـ آرى پنبه!.

«اسعد» پنبه را گرفت و در گوش گذارد، و براى طواف به مسجدالحرام آمد و مشغول طواف شد، در «دور اول» نگاه عمیقى به پیغمبر اسلام (ص) افکند که اطراف او را مانند تشنگانى که دور چشمه «آب زندگى» جمع شوند گرفته اند، و با دقت به سخنانش گوش مى دهند در «دور دوم» طاقت نیاورد، با خود گفت این چه کار احمقانه اى است که من گوش خود را ببندم و از چنین جریان مهمى که در مکه میگذرد بى خبر باشم. این پنبه «لعنتى» را باید از گوش خود بیرون کنم ببینم چه خبر است؟

این را گفت و پنبه را با خشم و نفرت از گوش به در آورد و بیرون انداخت و با روئى گشاده خدمت پیغمبر (ص) آمد.

ـ محمد (ص)! بگو ببینم ما را به چه چیز دعوت مى کنى؟

ـ بسوى خداوند یگانه یکتا، و این که من فرستاده او هستم…، سپس دو آیه از سوره انعام (آیه 152 و 153) را که عصاره قسمت مهمى از اصول و فروع اسلام است بر او خواند.

«اسعد» چنان مجذوب و مسحور آیات قرآن شد که بى اختیار فریاد زد: «من گواهى میدهم معبودى شایسته ستایش جز خداوند یگانه نیست و تو پیامبر او هستى…

آرى من نیز مسلمان شدم!

 

 

منبع:

 

کتاب:قرآن و آخرین پیامبر

نویسنده : آیة الله العظمى مکارم شیرازى

 نظر دهید »

چرا به پیامبر نسبت (سحر دادند)

27 آذر 1396 توسط اعظم

چرا به پیامبر نسبت (سحر دادند)

 

در این قسمت، قبل از هر چیز گفتگوهاى دشمنان و مخالفان را که به دون توجه اعترافات جالبى درباره عظمت قرآن کرده اند مورد مطالعه قرار مى دهیم، زیرا بسیار مى شود که قضاوتهاى مخالفان لجوج و سرسخت بیش از گفتار مستدل موافقان علاقمند مى تواند پرده از روى مطالب بردارد و حقایق را آشکار سازد.

دشمن همیشه سعى دارد نقاط قوّت را تا آنجا که مى تواند نادیده بگیرد و انکار کند ولى اگر نقاط قوت بقدرى آشکار و روشن بود که جاى انکار نداشت کوشش خود را در «وارونه نشان دادن» آن به خرج میدهد، و سعى مى کند براى آن تفسیرهاى بد و ناهنجارى بتراشد و افکار مردم را نسبت به آن منحرف سازد، این تفاسیر غلط معمولا توأم با یکنوع اعتراف ضمنى به اصل وجود نقطه قوّت است.

بنابراین هر گاه مشاهده کنیم دشمن براى تفسیرهاى غلط و گمراه کننده دست و پا مى زند، باید بدانیم اصل موضوع بقدرى آشکار بوده که جاى انکار براى او باقى نگذاشته است.

از تواریخ، و همچنین از خود قرآن مجید به خوبى برمى آید که مخالفان پیامبر نسبتهاى ناروائى به او میدادند، تا افکار عمومى را که به سرعت متوجه او مى شد از وى منحرف سازند از جمله گاهى به او «مجنون»(1) و گاهى «شاعر»(2) مى گفتند.

و نیز گاهى «کاهن»(3) و زمانى هم «ساحر»(4)! مى گفتند.

اما در واقع هر یک از این نسبتهاى ناروا نکته اى داشت: به این جهت به آن حضرت نسبت «جنون» میدادند که با عادات و رسوم غلطى که یادگار صدها سال بود مى جنگید، همان عادات و رسومى که با گذشت اعصار و قرون چنان با زندگى آن مردم آمیخته شده بود، که از ضروریات و بدیهیات محسوب مى گردید، و مخالفت با آن، مخالفت با امور بدیهى و ضرورى شمرده مى شد، آنها این مخالفت را نشانه دیوانگى مى پنداشتند!

این موضوع منحصر به پیامبران نبوده بلکه تمام مصلحین بزرگ بشر که با عادات و رسوم غلط و خرافات و موهوماتى که یادگار قرون گذشته بوده، مبارزه مى کردند متهم به جنون و دیوانگى مى شدند، چون بسیارى از مردم تقلید کورکورانه و پیروى بدون قید و شرط از عادات و رسوم محیط را «شرط عقل»! میدانند. البته اگر عقل این باشد مخالفت با آن دیوانگى است.

«شاعر» مى گفتند نه به این جهت که آن حضرت سابقه شعر و قافیه پردازى داشت، زیرا این مطلب در هیچ تاریخى دیده نشده، بلکه از این نظر بود که آیات موزون قرآن و جمله هاى زیبا و رساى آن چنان شور و هیجانى در دلها برپا میکرد که موزون ترین اشعار حماسى عرب در آن زمان که «عصر طلائى شعر و ادب عربى» محسوب مى شد قدرت برابرى با آنرا نداشت.

نویسنده معروف مصرى «مصطفى صادق رافعى» در کتاب «اعجاز القرآن» مى گوید: «اسلوب و طریقه قرآن آهنگ و لهجه هائى بوجود مى آورد که هر شنونده اى را وادار به استماع مى کرد و این خود یکنوع «موسیقى» مخصوصى است که در کلمات موزون دیگر تا آن زمان سابقه نداشته است، این نظم و ترتیب در قرآن وسیله اى بود که طبع عرب را صفا مى داد، و به طرز جدیدى از نظم و اسلوب سخن آشنا مى ساخت که بى سابقه بود»…

گر چه بکار بردن تعبیر «موسیقى» در این مورد روى آلودگى مخصوصى که این کلمه پیدا کرده چندان مناسب نیست، ولى به هر حال منظور، اینست: کلمات قرآن داراى آنچنان آهنگ و جمله بندیهاى موزون و نظم و اسلوب جالب بوده که در تلطیف عواطف، و تحریک روح حماسى و غرائز پاک انسانى، به اندازه اى مؤثر بود که مخالفان براى منحرف ساختن افکار عمومى چاره اى نداشتند جز آنکه آنرا «شعر» و پیامبر را «شاعر» بنامند ولى این آیات کجا و شعر کجا؟!

همچنین اگر نسبت «کهانت» به پیامبر مى دادند بر اثر این بود که با صراحت و قاطعیت تمام، اخبارى مربوط به حوادث آینده بیان مى داشت که نمونه هاى آن، در بحث اعجاز قرآن از نظر اخبار آینده، ذکر خواهد شد.

مخالفین براى پرده افکندن روى این حقیقت نام «کاهن» بر آن حضرت گذاشتند.

زیرا کاهنان کسانى بودند که در زمان جاهلیت، ماند منجمین امروز پیشگوئیهایى نسبت به حوادث آینده و امور پنهانى مى کردند که گاهى صحیح و گاهى باطل از آب در مى آمد.

اما نسبت «سحر» به آن حضرت بسیار قابل دقت است زیرا به گواهى آیه 24 و 25 سوره مدثّر; علت اصلى این نسبت ناروا همین آیات قرآن بوده است، یعنى اگر سحرى بوده چیزى جز همین نفوذ خارق العاده آیات نبوده است.

این نسبت گواهى میدهد که نفوذ آیات قرآن در دلها به قدرى عمیق و صریح، و بى سابقه بوده که نمى توانستند آنرا یک امر عادى تلقى کنند، ناچار بودند براى این کلمات و عبارات، با این تأثیر خارق العاده واژه اى پیدا کنند، چاره اى جز این ندیدند که بگویند «سحر» است زیرا سحر از نظر لغت به کارهاى خارق العاده اى مى گویند که عامل اصلى آن مرموز و دقیق و مخفى باشد (و لذا مسائل دقیق و مخفى را نیز گاهى سحر مى نامند)(5).

آنها با این نسبت مى خواستند پرده به روى یک حقیقت بزرگ یعنى «جاذبه فوق العاده قرآن» بیندازند.

به هر حال نسبت «سحر» و «شعر» به آیات قرآن دادن و متهم ساختن پیامبر اسلام (ص) را به این دو موضوع از ناحیه مخالفان، یکى از مدارک زنده و نفوذ و تأثیر خارق العاده آیات قرآن در افکار و نفوس شنوندگان است و شیرینى و جذابیت و فصاحت و بلاغت اعجازآمیز قرآن را مدلل مى سازد.

***


1.وَ یَقُولُونَ أَ إِنّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِر مَجْنُون (سوره صافات آیه 36): و پیوسته مى گفتند: «آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعرى دیوانه رها کنیم؟!
2.همان.
3.فَذَکِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِکاهِن وَ لا مَجْنُون (سوره طور آیه 29).
4.فَقالَ إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ یُؤْثَرُ إِنْ هذا إِلاّ قَوْلُ الْبَشَرِ (سوره مدثر 24 و 25).
5. مفردات غرائب القرآن ـ تألیف راغب اصفهانى ماده «سحر»

 

 

 

 

منبع:

 

کتاب: قران و آخرین پیامبر

نویسنده : آیة الله العظمى مکارم شیرازى

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • ...
  • 33
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

لبیک یا حسین علیه السلام

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کوه ها در مکه
  • قران و معجزاتش
  • نماز و فواید آن
  • احادیـث از امام حسین علیه السلام
  • نماز
  • سند 2030
  • اخلاق
  • اعجاز
  • معجزات
  • زیاده روی در معجزات
  • (سحر)
  • مسلمان شدن «اسعد بن زراره»
  • معجزه روحانی
  • یک معجزه گویا
  • قرآن و پیدایش جهان
  • داستان قران
  • مفهوم انتظار
  • توحید
  • سلام
  • یلدا
  • سلام قرآنی
  • شعر
  • زندگینامه آیت الله العظمی محمدتقی بهجت فومنی
  • یا مهدی
  • یا مهدی
  • قلم قرآنی
  • ماجرای زینب
  • ایران قوی
  • غرب زده ها
  • شهید آوینی
  • خواب
  • دهه هشتادی ها
  • هفته بسیج
  • ایام فاطمیه
  • حاج قاسم سلیمانی
  • لیله الرغائب
  • 22 بهمن
  • شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
  • نماز ماه رجب
  • رهبرم-سید-علی-خامنه-ای
  • نهج‌البلاغه
  • یا صاحب الزمان ادرکنی
  • عید مبعث
  • دهه هشتادی
  • ولادت امام حسین علیه السلام
  • ولادت حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام
  • داستان
  • یا مهدی عج
  • ولادت علی اکبر(ع)
  • ثبت نام
  • پروردگارم سپاسگزارم
  • حدیث
  • تدبر در آیات قرآن
  • یا مهدی ادرکنی
  • حال خوب
  • تلنگرانه
  • سال تحویل
  • سال 1402 عشق فقط رهبرم سید علی خامنه ای
  • روزهای پایانی سال 1401
  • ماه رمضان
  • معرفی کتاب
  • حکم سفر در ماه رمضان
  • سه ساعت گرانبها در رمضان
  • شیخ رجبعلی خیاط
  • شهدا
  • خدا
  • میلاد کریم اهل بیت علیهم السلام
  • شهادت امیر المومنین علی علیه السلام
  • شب احیا
  • روز قدس
  • راهپیمایی
  • شهادت امام صادق علیه السلام
  • رحلت حضرت امام خمینی ره
  • عید غدیر خم
  • محرم
  • حجاب
  • اربعین حسینی
  • آخر ماه صفر
  • جنگ شناختی
  • ماه رجب
  • حضور در انتخابات
  • ۲۲بهمن
  • انتخابات مجلس دوازدهم و خبرگان۱۴۰۲
  • ما ملت شهادتیم
  • شهید جمهور
  • انتخابات
  • رئیس جمهور جدید

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس