اُنس با قرآن
13 اسفند 1401 توسط اعظم
لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللّهُ
لایُحِبُّ کُلَّ مُخْتال فَخُور (۲۳)
❤️سوره حدید❤️
این به خاطر آن است که براى آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید; و خداوند هیچ متکبر فخرفروشى را دوست ندارد!
فلسفه تقدیر این مصائب در لوح محفوظ، و سپس بیان این حقیقت در قرآن، چیست؟
- قرآن مى گوید: هدف این بوده که شما، دلبسته و اسیر زرق و برق این جهان نباشید .
- منظور این بوده که، موقعیت این گذرگاه و پلى که نامش دنیا است، و همچنین موقعیت خودتان را در این جهان، گم نکنید، دلباخته و دلداده آن نشوید، و آن را جاودانه نپندارید، که این دلبستگى فوق العاده، بزرگترین دشمن سعادت شما است، شما را از یاد خدا غافل مى کند، و از مسیر تکامل باز مى دارد.
- این مصائب، زنگ بیدارباشى است براى غافلان، و شلاقى است، بر ارواح خفته، و رمزى است از ناپایدارى جهان، و اشاره اى است به کوتاه بودن عمر این زندگى.
- حقیقت، این است که، مظاهر فریبنده این دار الغرور زود انسان را به خود جذب و سرگرم، و از یاد حق غافل مى کند، ناگهان بیدار مى شود که، کاروان رفته، و او در خواب، و بیابان در پیش.
- این حوادث که همیشه در زندگى بوده، و همیشه خواهد بود، و حتى پیشرفتهاى عظیم علم هم نتوانسته، و نخواهد توانست جلو حوادث دردناکى، همچون زلزله ها، طوفانها، سیلها و بیماریها و امثال آن را بگیرد، درسى است از بى مهرى زمانه رسوا و به انسان فریاد مى زند:
- این دشت خوابگاه شهیدان است *** فرصت شمار وقت تماشا را !
- این بدان معنى نیست که، انسان به مواهب الهى در این جهان پشت پا بزند، و یا از آنها بهره نگیرد، مهم این است که اسیر آن نگردد، و آن را هدف و بهره اصلى خود نشمرد.
- قابل توجه این که، در مورد آنچه از دست مى رود، تبدیل به فاتَکُم (از شما فوت شده) مى کند، اما در مورد مواهب و نعمتهاى به دست آمده، آن را به خدا نسبت مى دهد و بما آتاکم مى گوید، چرا که فوت و فنا در ذات اشیاء افتاده است، این وجود است که از فیض خداوند سرچشمه مى گیرد.
- آرى، این مصائب، شکننده تفاخر و غرور است، لذا در پایان آیه مى افزاید: خداوند هیچ متکبر فخرفروشى را دوست ندارد (وَ اللّهُ لایُحِبُّ کُلَّ مُخْتال فَخُور).
- مُختال از ماده خیال گرفته شده و به معنى متکبر
- است، زیرا تکبر، از خیال فضیلت، و پندار برترى بر
- دیگران، پیدا مى شود، و فخور صیغه مبالغه از ماده
- فخر به معنى کسى است که بسیار بر دیگران ف
- مى کند.
- تنها کسى گرفتار این حالات مى شود که مست ناز و
- نعمت گردد، ولى وجود آفات و مصائب، براى آنها که
- قابل بیدارى و هدایتند این مستى و آثار آن را از بین مى برد.
- افراد با ایمان، با توجه به اصل فوق، هنگامى که به
- نعمتی
- از سوى خدا مى رسند، خود را امانتدار او مى دانند، نه از رفتن آن غمگین مى شوند، نه از داشتن آن مست و مغرور، در حقیقت آنها خود را همچون مسئولان بیت المال مى دانند که یک روز اموال زیادى را دریافت، و روز دیگر هزاران هزار، پرداخت مى کنند، نه از دریافتش ذوق زده مى شوند، و نه از پرداختش غمگین.