زیاده روی درباره معجزات
چیزى که به این طرز تفکر مایه و آب و رنگى میدهد و آنرا در نظر بعضى موجه مى سازد افراطى است که عدّه اى از افراد نادان و کم اطلاع در موضوع معجزه به خرج میدهند، و هر روایت ضعیف و بى مأخذ و هر تاریخ غیر معتبرى را دستاویز خود ساخته، بعنوان اینکه «باب فضائل» وسیع است و نقل معجزه عیب نیست، یک سلسله معجزات ساختگى و نامعقول، به پیامبران خدا نسبت داده، و قیافه علمى «معجزات واقعى» آنها را با این اوهام مى پوشانند!.
اینها بگمان خود با نقل اینگونه «معجزات دروغین» خدمت مقدسى به آئین پیامبران میکنند، و مقام آنها را در انظار بالا میبرند، و ایمان مردم را نسبت به آنها راسخ تر میسازند.
در حالى که آنها در واقع، و در نظر هوشمندان، بزرگترین لطمه به حیثیت و شخصیت پیامبران میزنند، و مردم کم اطلاع را نسبت بمعجزات واقعى پیامبران بدبین و مردد میسازند.
مثال ساده اى عرض کنم: در نجف اشرف در میان عدّه اى از «عوام مردم» مشهور بود پرندگان روى گنبد حضرت امیر مؤمنان على علیه السلام نمى نشینند و احترام میگذارند و این را بگمان خود نشانه شخصیت آن حضرت میدانستند، در صورتیکه با چشم خودمان میدیدیم این مطلب دروغ است و پرندگان بر آن مکان مقدس مى نشینند. فکر کنید همین یک مطلب دروغین کافى است که افراد ساده لوح را نسبت به معجزات واقعى امیر مؤمنان (ع) بدبین کند و پس از اینکه با چشم خود مى بینند این موضوع دروغ از آب درآمد، میگویند: نکند بقیه هم همینطور باشد؟!
فکر کنید این سخن چقدر مقام شامخ امیر مؤمنان (ع) را با آن معجزات و خارق عادات و مقام ارجمند و حیرت انگیزى که فکر بشر در آن حیران میماند پائین مى آورد، آیا یک چنین موضوع مبتذل و پیش پا افتاده اى شخصیتى براى پیشواى بزرگ اسلام محسوب میشود؟ این یک نمونه ساده است. اینگونه اشخاص که دست به نقل و جعل چنین خارق عاداتى مى زنند درست متوجه زیان و لطمه اى که از این راه به عقائد صحیح مردم وارد مى شود نیستند و نمیدانند اینگونه داستان هاى ساختگى قیافه روشن و جذاب مذهب را چه اندازه «بدنما» میکند؟
اگر مى بینیم بزرگان علماء و دانشمندان ما در تهذیب کتابهاى تاریخ و حدیث آن اندازه زحمت کشیده اند و علم رجال را براى تشخیص احادیث ضعیف از غیر ضعیف، با آن همه وسعت بوجود آورده اند، و اصرار دارند مطالب موهوم و بى اساس را از حقایق مسلم جدا کنند به علت درک اهمیت همین خطر است.
اگر دانشمندان علم عقائد میگویند; باید اعتقادات مذهبى بر اساس «مدارک قطعى و غیر قابل انکار» باشد. حتى تواریخ و روایات ظنى را در مسائل مربوط به عقائد (اصول دین) کافى نمى دانند، همه براى اینست که عقاید مذهبى که پایه هاى اصلى مذهب محسوب مى شود، باید روى یک اساس محکم و استوار و خلل ناپذیر باشد.
اگر معجزات واقعى پیامبران و پیشوایان بزرگ دین با مطالب موهوم و خرافى و غیر معقول آمیخته شود، بهانه خوبى بدست افراد مغرض و بهانه جو مى افتد که با ارائه چند نمونه از مطالب غیر معقول و ساختگى، قلم سرخ، روى همه معجزات بکشند و آنها را در ردیف افسانه هاى کهن قرار دهند و مسلماً این تبلیغ مسموم در افرادى که قدرت تجزیه قسمتهاى صحیح از نادرست ندارند بى اثر نخواهد بود، لااقل سوء ظنى نسبت به تمام معجزات در آنها ایجاد میکند.
از طرفى طبق قانون «عمل و عکس العمل» که نه تنها در «فیزیک» صادق است، بلکه در اجتماع و تمام مسائل مربوط به اجتماع نیز جارى است، این دسته «افراطى» یکدسته «تفریطى» در مقابل خود میسازد که چوب انکار بدست گرفته و همه چیز را انکار مى کنند، بنابراین افراطیها هم خودشان گمراه مى شوند و هم دیگران را بگمراهى میکشانند.
از همه بدتر اینکه این وضع، مشکل بزرگى براى دانشمندان و رهبران، فکرى ایجاد مى کند; گاهى چنان مى شود که سخنان عمیق و منطقى آنها را دسته افراطى حمل بر ضعف ایمان! و دسته تفریطى حمل بر جهل و بى اطلاعى از علوم مى کنند!
این یک بحث دامنه دار، و یکى از دردهاى بزرگ اجتماعى است که باید به موقع خود بیش از این روى آن گفتگو کرد، به هر حال، منظور اینست که بحث ما درباره اعجاز و تشریح حقیقت معجزه، دلیل بر این نیست که هر تاریخ ساختگى و حدیث مجعولى را درباره معجزات انبیاء بپذیریم.
منبع:
https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=13039&catid=6509&pid=61836